آنجای رابطه که درد می کند را می شود خوب کرد،
آنجا که می لنگد را نه!

قصه اصحاب کهف دروغی بیش نبود...  

در سرزمین من اگر یک روز بخوابی، فردا از یاد برده اند تو را...

خدایا... تو که با یک سکه ژنجاه تومنی 70 بلا رو دور میکنی... چقدر بدیم کلاً بی خیال ما می شی؟؟!!!!؟؟

حواسم را پرت می کنم.... باز هم آنطرفتر، جلوی تو می افتد!

یه لیوان خالی گذاشته می گه نیمه ی پر لیوان رو ببین! 

پ.ن:‌حرف من ؟!‌حرف عطف!

میدونی؟! من فهمیدم مشکل از کجاست!‌از همون بچگی!‌از همون موقع که مادربزرگامون واسمون قصه می گفتن!‌یادته؟!‌همش اولش اینو یاداوری می کردن که یکی بود و یکی دیگه نبود!‌از همون موقع عادت کردیم که اگه یکی باشه همیشه اون یکی نیست... اصلاْ اگه جز این باشه تعجب داره! 

ولی الان مشکل اینه که یکی هست و یکی دیگه هم هست!‌ اصلا مشکل سر اون یکیه که چرا هست!‌چرا باید باشه؟؟!!!‌ چه غلطی می کنه تو زندگیه یکی دیگه ؟!؟!‌ چرا نمیشه یه بار یکی تنها باشه...

قبله ---->

میگم کی قراره این مغازه ها سبزه عید بیارن پس؟؟!!‌نکنه اونم فیلتر شده؟!!!‌آخه نمیشه که به جاش ساندیس بذاریم!!‌/:)

دهن احساساتم سرویس شد هر بار که خودم انتخابی کردم...

این روزها، نوازنده خوبی شده ام ... دلم شور می زند ... چشمانم تار!

این که من می کشم درد بی تو بودن نیست... 

.. 

تاوان با تو بودنه!‌

من می کوشم غم هایم را غرق کنم ! 

 .. 

پ.ن:‌ اما کثافت ها بلدن شنا کنن!!!

دیگر نمی گویم گشتم نبود و نگرد نیست! 

گشتم... 

اتفاقاْ بود... 

خوبش هم بود... 

فقط مال من نبود! 

تو بگرد شاید مال تو باشد ..

خدایا ... 

ما حال رفتن به راه راست را نداریم! 

راه راست را به سمت ما کج فرما 

آمین!

قهوه ات را نصفه خوردی.. سرنوشتم ته فنجان جا ماند...

قانون جاذبه فقط باعث شده خوشبختی به بعضیا بچسبد و بدبختی به ما!‌

حرف مرا تنها از خودم بشنو 

.. 

تا تمام کلاغ ها از حسودی بمیرند...

همیشه حرف از رفتنهاست... 

ای کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کند !

باز هم مچ نگاهت را گرفتم! 

پ.ن: کاش پیاده می شدی از این خری که سوارش شدی...

نه عزیزم! اشتباه نکن... ما به هم رفتیم ! نه اینکه به هم بیاییم !  

پ.ن: توام سیستم عامل وجودت ایراد داره ها! ریستش کن!