ت!

ت:

مثل تنهایی

مثل تو

مثل تویی که تنهایی منو پر می کنی.

مثل خدا. خدایی که همه حروف الفبا مال خودشه.

مثل خدایی که از بس بزرگـــــــــــه توی تنهایی یه فسقلی مثل من جا نمی شه!

میدونی دارم به چی فکر میکنم ؟!‌ به اینکه دفعه پیش که مردم ، خدا کاملا ریست ام نکرده ، هنوز یه چیزایی از زندگی گذشتم یادم مونده ، هنوز خیلی از آدما رو با اولین برخورد میشناسم! تو اولین تجربه هام کاملا حرفه ای عمل میکنم !‌انگار که بارها انجامشون داده باشم هر چند که هیچ وقت دوست نداشتم به اندازه ی تجربم حرفه ای باشم ولی این زندگی تمام واحدای پاس کردمو از بحره ! لعنت بهش !