- این چه تراز کردنیه آخه! از قدیم گفتن : خشت اول را چون نهاد معمار کج! / تا ثریا میرود دیوار کج /
- خب ! پس خشت بعدی رو از ثریا به بعد میذارم ! شاعر اطلاعات تا ثریا رو داده ! از اونجا به بعد شاید صاف بره ! ملتفتید ؟!!
ببخشید استاد، شما آب و فاضلابم درس میدین؟
- میدونی چیه عزیزم ؟!این دوباره های کذایی نمیذاره من توی امتحان درس عبرت نمره قبولی بگیرم !دیگه دارم مشروط این زندگی میشم ... آخه چرا ؟!
- از خریتته عزیزم ! خب حالا دیگه چه خبر ؟
ت:
مثل تنهایی
مثل تو
مثل تویی که تنهایی منو پر می کنی.
مثل خدا. خدایی که همه حروف الفبا مال خودشه.
مثل خدایی که از بس بزرگـــــــــــه توی تنهایی یه فسقلی مثل من جا نمی شه!
میدونی دارم به چی فکر میکنم ؟! به اینکه دفعه پیش که مردم ، خدا کاملا ریست ام نکرده ، هنوز یه چیزایی از زندگی گذشتم یادم مونده ، هنوز خیلی از آدما رو با اولین برخورد میشناسم! تو اولین تجربه هام کاملا حرفه ای عمل میکنم !انگار که بارها انجامشون داده باشم هر چند که هیچ وقت دوست نداشتم به اندازه ی تجربم حرفه ای باشم ولی این زندگی تمام واحدای پاس کردمو از بحره ! لعنت بهش !
سقوط اجسام سنگین باعث دلگرمی جاذبه میشه"
در پایان هر حرفم
هر کلمه ام
بادام تلخی روییده
من با تلخی هایم می رویم و این
افتخاری نیست..
..
بگذر و با دست خالی
بگو :
"باغ فلانی اصلا بادام نداشت"
یکی بود ، اون یکی هم بود
.
.
.
.
.
.
.
.
وای که چقدر خوشمزه اننننننننننننننننن
این میوه های قرمز کوچولوی دون دون هرمی شکل رو میگم !
آخ که چقدر مزه ی آدامس توت فرنگی میدن!
شاید واسه همینه که خیلی دوسش دارم