اینجا شهر من است!‌ می خواهم قانون شکنی کنم ...  

.. 

... 

پ.ن: به کسی هم مربوط نیست! 

پ.ن.ن: به کسی هم مربوط نیست چه غلطی می خوام بکنم!‌

یکی بود، یکی نبود... 

خب ! همین دیگه !! منتظر چی هستی ؟! تموم شد...!

باز هم امروز به گور خودم می خندم....

شدم عین یه کلاف که انقدر که قل خوردم سر خودمم گم کردم ... حلا تو هی بگو هر چی تو بگی!

دیگه همه چی جوره واسه باهم بودنمون... 

فقط مونده یه معجزه!

عادت می کنیم .... 

به این روزهای گرم! 

 

پ.ن : این روزها هیچ چیز سر جای خودش نیست!‌حتی خود من..

دنیا مثل بازی گل یا پوچه 

با تو گله، بی تو پوچه!

- الو سلام منزل خداست ؟ 

- کار داشتم بگید یکی از بنده هاست 

نمیدونم صدای من واضحه ؟ 

یجوری هست که بگن لایقه ؟!  

- الو خدا منزل شماست ؟ 

- با سلام ،‌عرضی داشتم اجازه رواست؟ 

می گن خنده بر هر دردی دواست  

چرا من هر چی می خندم بازم غصه هام به جاست؟ 

این فرموده شماست یا بازم از قلم یه بی محتواست ؟ 

راستی خدا جون،‌خونه ما پا در هواست 

این عرش که می گن مال شماست ... 

اجارش چه جوره ؟ دست کیاس؟ 

این زمین که مال آدماس 

هیچیش به ما نرسید  

شاید حساب ما از آدما جداست ! 

زنگ زدم بگم گوشی دست شماست ؟ 

اینجا قحطی آدم شده ،‌حواستون کجاست ؟! 

واسه خیلیا جای خدا تو قصه هاست 

حالا اونجا واقعاْ خونه ی خداست ؟! 

الو ؟ قطع و وصل می شه ،‌ایراد از دل ماست ؟! 

یا از حوصله ی عرش کبریاست ؟ 

ها ؟! 

آره ،‌آره صدا می یاد! 

بچه ها بیاین !  

راست راستی خودٍ خودٍ خداست!

غلط نکنم خبریه !!!!
.
.
.
.
.
.
.
پ.ن: غلط میکنی !!!! 

با من از چشم و دریچه روح و فلسفه سخن مگو. هم گرسنه‌ام، هم سردم است. یک شیرینی داغ می‌خواهم، به جای این همه صحبت! 

دلم می خواست دلیلی برای زنده بودنم پیدا نمی کردم** تا عذاب وجدان بیهودگی هام کمتر بشه.. 

**برای نخستین بار، نبودنت را آرزوست!

دلیل

گاه
ثابت کردن ِ
چیزهایی که دارم
سخت است
حتیٰ دوستت. 

 

پ.ن : از وبلاگ یک دوست . هنوز اجازه نداده http://1tarh.ir/ 

پ.ن۲: گاهی نمی شه از بعضی نوشته ها گذشت!‌ دلم می خواست زاده من بودن.. 

پ.ن.ن: دوبار پی در پی که نوشته های خودم نیست! تازه اینو فهمیدم! lol!

همیشه نوشته ها از نویسنده ها بهترند... باید به همان ها بسنده کرد! 

 

پ.ن: /http://ranitidine.blogspot.com

...

انسان بازتاب عکس خودش را روی شیشه ویترین مغازه ها نگاه میکنه ولذت میبره ولی سگ یا گربه بیمار و گرسنه ای را که گوشه کوچه چمباتمه زده و با چشمان مظلوم منتظره تا دست مهربانی به سرش کشیده بشه نمیبینه و اگر هم چشمش بیافته بی اعتنا سرش را بر میگردونه و رد میشه.

نمی آیی!!!؟؟؟

حرفم تویی! حالا فهمیدی که چرا حرفم نمی آید!؟ 

 

پ.ن۱ :‌برای دوستی که نمی داند دوستم است! 

پ.ن۲: خوشحالم که اینجا نمی یای وگرنه مجبور بودم سرقفلی اینجا رو به نامت کنم... 

پ.ن۳: هرچند که هست... 

پ.پ.ن: بلاخره نظرات رو باز کردم

این روزها حال دلم بدجور خراب است 

به کدامین ترجیع بند دلم دل خوش داشتی 

این بینوا کم تقصیر نیست! 

ریش و قیچی دست اوست 

دوخته ها را بریده ! 

برایم خیال زندگی دیگر چیده ...

این روزها حال دلم بدجور خراب است 

به نظر من وبلاگی که نشه توش از کلمات رکیک استفاده کرد، باید درش را تخته کرد!

یه جوریم !‌ انگار تفاوت زمانی و مکانی با خودم دارم! ‌اصلاْ هم دلم برات تنگ نشده!

خدایا ! آب دستته بذار زمین که یه کاره فوری پیش اومده!!!اومدی!؟

ساعتها را بگو بخوابند بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست... 

 

پ.ن: نوشته ای از یک دوست قدیمی!‌ حیف که لینک نداره ...