بی تو در اتاق تاریک جلوه نوازم  

بی تو ترانه های مرگ برای تقدیر می سازم  

دوباره رفتن به پای چوبه دارها 

برای زنده بودن دست و پا زدن ها 

همواره نشستن پای کرسی تاریخ  

دیدن سرنوشت درخت سرو و کندن از بیخ 

مرا با خود تنها گذاشتن و خیال و رویا 

مگر رویا تواند تحقق آورد خواب زیبا 

عادت کرده ام گوش دهم به حرفهای بی پایه 

یا که سر نهم بر دستهای مردم بی مایه 

زمان را گر در دستم گذارند، می فشارم بی رحمانه  

که ره برم این صد هزار سال را به یکباره!

چرا تجربه رو تجربه میکنیم ؟؟!!

عزیزم!به دنیا لبخند بزن

.

.

.

.

.

.

.

.

 تا دنیا هم به ریشت بخنده !

خدایا!بهتر نیست این معادلات ایکس و ایگرگیتو اول حل کنی بعدا بفرستی این پایین ؟!!!

...

خدایا همه دیوارها رو امتحان کردم، پس اون دیوار مخفی‌هات کجان؟ کلید زیر کدوم سنگه؟ چرا دیوار نمی‌ره عقب، برم یه شربت سبز بخورم، جونم بالا بره؟
خدا جون، می‌خوام برم مرحله بعد. این مرحله خیلی سخته! هی می‌سوزم از اولش میاد! از بس رفتم دیگه حفظ شدم. تا اینجاشو چشم بسته میام. همه رو می‌کُشم! ولی همین‌که اینجاش می‌رسم می‌مونم

عجب بازی سختیه این زندگی. دیگه داره حالمو به هم می‌زنه
لااقل موزیک بک‌گراندش رو عوض کن!!!!

کی بود پینوکیو رو آدم کرد ؟!! شاید بتونه منم آدم کنه !!!

آدم هم نیستم که دلم خوش بشه به سیب خاطرهات !!!!

زندگی...

زندگی مثل یه ظرف آجیل میمونه ! هر چقدرم باهاش حال کنی یه بادوم تلخ کافیه تا دخلتو بیاره ... 

 

پ.ن :‌یادم نیست اینو کجا خوندم!

- این چه تراز کردنیه آخه! از قدیم گفتن : خشت اول را چون نهاد معمار کج! / تا ثریا میرود دیوار کج /

- خب ! پس خشت بعدی رو از ثریا به بعد میذارم ! شاعر اطلاعات تا ثریا رو داده ! از اونجا به بعد شاید صاف بره ! ملتفتید ؟!!

مکالمه فلسفی!

ببخشید استاد، شما آب و فاضلابم درس میدین؟

آره جانم، پس چی؟ من خوراکم فاضلابه !!!! سوالتو بگو ؟!!

- میدونی چیه عزیزم ؟!این دوباره های کذایی نمیذاره من توی امتحان درس عبرت نمره قبولی بگیرم !‌دیگه دارم مشروط این زندگی میشم ... آخه چرا ؟!

- از خریتته عزیزم ! خب حالا دیگه چه خبر ؟

بله؟ سلام مامان،من الان سیدخندانم. توی ترافیک گیر کردم،دارم میام
جونم؟ سلام مامان، من رسیدم هقت تیر .دارم میام
الو... مامان سلام،الان توی طالقانیم، زود می رسم
مامان سلام! سالمم بابا سالمم! رسیدم سه راه! دیگه دارم می رسم
مامان! کلانتری کدومه؟ نه بابا!‌تصادف چیه؟! بابا سر کوچه م
الو!مامان، درو وا کن دم درم الان
ببینم! موبایلو دادی دستم، یا انداختی گردنم!؟؟؟

من فلسفه نمی دانم. به زبان خودم مرا قانع کن

می توانی؟

ت!

ت:

مثل تنهایی

مثل تو

مثل تویی که تنهایی منو پر می کنی.

مثل خدا. خدایی که همه حروف الفبا مال خودشه.

مثل خدایی که از بس بزرگـــــــــــه توی تنهایی یه فسقلی مثل من جا نمی شه!

میدونی دارم به چی فکر میکنم ؟!‌ به اینکه دفعه پیش که مردم ، خدا کاملا ریست ام نکرده ، هنوز یه چیزایی از زندگی گذشتم یادم مونده ، هنوز خیلی از آدما رو با اولین برخورد میشناسم! تو اولین تجربه هام کاملا حرفه ای عمل میکنم !‌انگار که بارها انجامشون داده باشم هر چند که هیچ وقت دوست نداشتم به اندازه ی تجربم حرفه ای باشم ولی این زندگی تمام واحدای پاس کردمو از بحره ! لعنت بهش !

این روزا مترسکها هم با کلاغها همدست شدن ....

راستی ! حالا که روز روزمونه بذار بگم
اگه روزی بین موندن و رفتن شک کردی حتما برو!!!بدون معطلی!!!بدون هیچ فکری
چون نباید کار به شک میکشید که حالا بخوای فکر کنی یا نکنی
از همون لحظه شکت کار دیگه تمومه ... آخه اون روز به تمام تقدساتم شک کردی ... به تمام من ! آره ! تو به تمام من شک کردی . پس دیگه بهانه ای نداری واسه فکر کردنت
کاشکی اون روز نرسه!

سقوط اجسام سنگین باعث دلگرمی جاذبه میشه"

حالا کی گفته که این تویی که باید دلگرمش کنی!؟ببینم؟ مگه وزنت چقدره !!!؟؟؟

در پایان هر حرفم
هر کلمه ام
بادام تلخی روییده
من با تلخی هایم می رویم و این
افتخاری نیست
.
.
.
.
بگذر و با دست خالی
بگو :

"باغ فلانی اصلا بادام نداشت"

زیر گنبد کبود...

یکی بود ، اون یکی هم بود

.

.

.

.

.

.

.

.

خب همین دیگه ! همه بودن دیگه ! منتظر چی هستی !!!؟؟؟ 

اینم یک وبلاگ دیگه ! بازم همون ناشناس شدم D:

 توت فرنگیااااا

وای که چقدر خوشمزه اننننننننننننننننن

این میوه های قرمز کوچولوی دون دون هرمی شکل رو میگم !

آخ که چقدر مزه ی آدامس توت فرنگی میدن!

 شاید واسه همینه که خیلی دوسش دارم